نقدی بر مناظرات تلویزیونی صداوسیما !!!!

حنای صداوسیما دیگر رنگ سابق را ندارد و پرداختن نمایشی به مشکلات واقعی به صورت تصنعی چاره کار نیست

در سالی که انتخابات مجلس قرار است برگزار شود ژست آزاد منشی گرفتن بدرد فیلمهای بالیوود هندوستان می خورد نه مردم خون به دل شده ایران

یادداشتی از شهروز پروایی

تالشان نیوز : این روزها بازار گفتگو و مناظره و تسامح و تساهل اصحاب زور و تزویر لانه کرده در صداوسیمای ایران جالب است.

گویی این اشخاص حاضر گردیده در صداوسیما نماینده طیف های مختلف فکری جامعه گسترده ایران است که زهی خیال باطل.


هر چند در ابتدای تماشای این سیاه بازیها که به نام مناظره پخش می شود هیجان انگیز نشان داده می شود ولی با کمی تعمق و تدبر در سالهای دور متوجه نکات بسیاری می توان شد.


نکته اساسی این مناظرات این است که هر وقت اوضاع قاراشمیش می شود سروکله دوسه نفر اهل فضل و بیان از پستو بیرون کشیده می شود و تریبون در اختیارشان قرار داده می شود تا به بیان دیدگاه ها بپردازند.


مگر اساتید و علمای حاضر در مناظرات از کشوری دیگر آمده اند یا مردم در بیان دیدگاه ها و کمبودهایشان زبانشان الکن است یا متولیان امور از دغدغه و فشارهای وارد بر مردم بی خبرند که مناظرات اسباب بیان و اطلاع گردد.

فرض محال آنکه سمت مردم را گرفت و به نفع به مردم سخن راند حاصلش چه خواهد بود؟؟؟؟
آیا کسی خریدار سخنان وی خواهد بود؟؟

مسولانی که حق اعتراضات مدنی مردم و صنوف مختلف را به رسمیت نمی شناسند و در طول ۴۴ سال بعد از پیروزی انقلاب یکبار هم که شده برای رضای خدا و طبق قانون اساسی به مردم مجوز تظاهرات در نقد و مخالفت با تصمیمات حکومت نداده اند آیا مجوز مناظرات نمایشی دادن چاره کار است؟؟

بارها و‌بارها در رسانه ها تجمعات بازنشستگان را در مقابل مجلس و سازمان تامین اجتماعی شاهد بوده ایم که برچسب غیرقانونی خورده است ؟؟


آیا ناله و داد وفغان از گرانی و فساد نیاز به مجوز کسانی دارد که خود عامل این مصیبت اند؟؟

این مناظراتی که اکنون در صداوسیما تولید‌وپخش می شود انگشت کوچک مناظرات اوایل انقلاب نیست؟؟نه در سطح افراد ونه در سطح مواضع و‌نه در سطح تاثیرگذاری.کجایند آن مناظره کنندگان یا ترور شدند یا فراری شده اند یا دستگیر و زندانی شدند یا طرد و منزوی گشته اند .

شاید آن سالها مردمان زیادی به امید آزادی پای تلویزیون ملی ایران می نشستند و سراپا گوش و‌چشم به دهان مناظره کنندگان می نگریستند که کدام سخن ناب کدام حرف موثر از آن خارج شود اما نسل کنونی نه تنها تلویزیون را نگاه نمی کنند چه بسا نگاه هم کنند بیشتر به راز بقا توجه دارند تا مناظرات.

حنای صداوسیما دیگر رنگ سابق را ندارد و پرداختن نمایشی به مشکلات واقعی به صورت تصنعی چاره کار نیست.

در سالی که انتخابات مجلس قرار است برگزار شود ژست آزاد منشی گرفتن بدرد فیلمهای بالیوود هندوستان می خورد نه مردم خون به دل شده ایران.


نمی توان راههای ارتباط با دنیای مدرن را بست و سپس کلید رسیدن به آن را به مردم فروخت و ادعای مردم داری کرد.


نسلی که من وشما در خیابان میبینیم دیگر نه مانند ما اعتقادی یه گفتگوی تمدنها دارد و‌نه مانند شما ادعای مبارزه با استکبار را؛این نسل نه گوشی برای شنیدن لاطائلات شما را دارد و نه حسی برای مبارزات مدنی ما.


به شال سر این نسل اگر دست بزنی کلاهت را می پراند .

این نسل چه بخواهی چه نخواهی در دامن صداوسیمای مبلغ اصول تربیت یافته است و خروجی اش چه دوست داشته باشید یا نه همین است که در کف خیابان می بینید.

البته حق هم دارند چرا که هم مهربانی دولت مهر راچشیده اند و هم نتایج دولت اصلاحات را دیده اند و نیز رفتار دولت اعتدال را سنجیده اند؛مانده بود دولت سید محرومان که آن را نیز در سال اول مزمزه کردند و این مصرع معروف را نثارش می کنند:مرا امید به خیر تو نیست شر مرسان.


حال صدواسیما مانده است و‌میلیاردها میلیارد پول ملت در جیبش که آیا بتواند با مناظرات بیهوده و کاریکاتوری مخاطبی جذب کند یا خیر!!!!!