حمیدرضا جلائی‌پور

چرا «قر صادق بوقی» میلیونی و تشفی‌بخش می‌شود؟

با دو مانع ( حکومت غیر توسعه‌گرا و جامعه مدنی ضعیف) قصه ناراضی‌ها تمام نمیشود باز مردم دنبال فرصت می‌گردند تا ابراز نارضایتی ارزان بکنند، آخرین این فرصت‌ها در «قر صادق بوقی» بود که مردم با آن همراهی کردند.

در ضمن حکومت در ایران باید خدا را شکر کند که تا حالا مردم ناراضی در بیست سال گذشته به سیم آخر نزدند. ولی این به معنای این نیست که اگر دو مانع فوق درمان نشود مردم به سیم آخر نمی‌زنند.

تالشان نیوز ، حمیدرضا جلائی‌پور : صادق بنا متجدد معروف به «صادق بوقی» متولد ١٣٣٢ در رشت است. وی سال‌ها بعنوان بوقچی، تیم‌های فوتبال شمال کشور را در ورزشگاه‌ها تبلیغ می‌کرده است. او پس از بازنشستگی ماهی می‌فروخته است و در شرایط کنونی تاکسی دارد. او قبلا هم برای کسبه محل می‌رقصیده است و کلیپ‌های او از ١٣٩٩ در فضای مجازی هست. آخرین رقص او در ٢٧ آبان ١۴٠٢ در فضای مجازی نشر یافت. کلیپ او فراگیر شد. از ١۴ آذر به بعد بازداشت آقای صادق شایع شده و صفحه اینستاگرامی او مسدود می‌شود. بعد پلیس بازداشت وی را تکذیب می‌کند و صفحه او باز می‌شود. نکته جالب این که در کمتر از بیست روز بازدیدکنندگان صفحه او از سی‌هزار نفر به یک میلیون می‌رسد. سوال این است که چرا بخشی از مردم چنین واکنشی میلیونی انجام می‌دهند؟

 به نظر من تا حدودی پاسخ به این سوال در «زمینه کنونی جامعه ایران» روشن است. زیرا در شرایط فعلی :

١-جامعه ایران یک اکثریت ناراضی دارد و همه آن‌‌ها هم موبایل دارند.

٢-در جامعه ایران با اکثریت مردم ناراضی اگر نارضایتی‌ها کاهش نیابد، پیامد این عدم کاهش این است که یقه دولت و جامعه مدنی رو رها نمی‌کند.

٣-جامعه ایران ناراضی است ولی در عین حال برای ابراز نارضایتی‌اش تا حالا به «سیم آخر نزده»، اهل عقلانیت، محاسبه و «هزینه و فایده» است. ابراز نارضایتی اگر کم هزینه باشد مردم ناراضی پای کار می‌آیند و ابرازش می‌کنند. قبلا مردم ناراضی‌ برای ابراز نارضایتی از امکانات انتخابات استفاده می‌کردند و نارضایتی خود را کم هزینه مطرح می‌کردند-متاسفانه حاکمیت ایران (که در شرایط کنونی محصور «خالص‌گرایان» است) قدر این خصیصه خوب مردم را ندانست.

۴-بعدا تعداد زیادی از مردم ناراضی‌ دیدند انتخابات فایده ندارد، از فرصت‌های دیگر استفاده کردند. در سال ٩۶ مالباختگان و موسسه‌های اعتباری وصل به کر در مشهد یک فرصت درست کردند و مردم ناراضی در ده شب و در صد شهر ابراز نارضایتی کردند. در سال ٩٨ افزایش ناگهانی قیمت سوخت این فرصت را برای ناراضیان ساکن حومه‌های شهرهای بزرگ برای اعتراض فراهم کرد. در سال ١۴٠٠ کمبود آب در خوزستان و اصفهان این فرصت را فراهم کرد. در ١۴٠١ هم جانباختن مهسا فضا را برای ابراز نارضایتی مردم آماده کرد.

۵-پس از اعتراضات مهسا و کنترل امنیتی فضا، باز مردم معترض همچنان دنبال استفاده از فرصت برای اعلام نارضایتی هستند. یکی از آن‌ها همین بی‌روسری بودن بیست در صد زنان در جاهایی است که می‌توانند روسری نداشته باشند. دیگری هم همین همراهی با «قر» صادق بوقی است. قر توسط یک پیر مرد از سوی حکومت قبیح هست ولی مردم ناراضی با این قر همراهی می‌کنند و انگشت در چشم حکومت می‌کنند.

۶-دو مسیر هست که میتوان نارضایتی‌ها را کاهش داد. و بلوک قدرت با تبختر بی‌‌توجه به این دو مسیر هست:

اولین مسیر این هست که حکومت بعنوان مهمترین نهاد در ایران در مسیر «توسعه همه جانبه و پایدار و مشارکتی و عادلانه» قرار بگیرد. توسعه در حکومت کار مش قربون محل ما نیست. یکی از شرایطش حضور شایستگان است-جوانانی مثل آذری جهرمی. متاسفانه حکومت ایران حتی با نام «توسعه» مساله دارد و اسم برنامه هفتم را هم توسعه نگذاشته است. حکومت توسعه رو غربی می‌داند و با عقل و علوم انسانی عرفی مشکل دارد و اخیرا به «شبه علم» دخیل بسته است. حتی پانزده سال است دکتر رضا داوری، فیلسوف و رئیس فرهنگستان جمهوری اسلامی، می‌گوید که ما به عقل «توسعه‌گر» نیاز داریم. این سخن را فقط دکتر عبدالکریم سروش و دکتر محمد شبستری نمی‌گوید.

دومین مسیر تقویت مولفه‌های جامعه مدنی در ایران است. حکومت ما مخالف سازمان یابی مدنی مردم است و معتقد است سازمان بسیج، مساجد و عزاداری‌ها و «تظاهرات‌های مناسبتی» کافی است-مملکت مال حزب‌اللهی‌ها است. صدا و سیما صدای مردم متنوع ایران نیست. در فضای مجازی سایت‌های خبری معتبر و ضد شایعه کم هست و بجای آن سایت‌های جنگ سایبری هست. حکومت فیتیله هر نخبه‌ای را که عده‌ای دور آن‌ها جمع بشوند به پایین می‌کشد. بطور مثال مدت‌ها است در حسینیه ارشاد با تشکیل محافل مذهبی پرجمعیت نواندیشان دینی مخالفت می‌شود. چهار تا انجمن علمی در دانشگاه‌ها دارند با چراغ پایین کار می‌کنند همین‌ها تحمل نمی‌شوند و مرتب تذکر می‌دهند که زودتر محل دانشگاه را خالی کنید!

بنابر این با دو مانع فوق ( حکومت غیر توسعه‌گرا و جامعه مدنی ضعیف) قصه ناراضی‌ها تمام نمیشود باز مردم دنبال فرصت می‌گردند تا ابراز نارضایتی ارزان بکنند، آخرین این فرصت‌ها در «قر صادق بوقی» بود که مردم با آن همراهی کردند.

در ضمن حکومت در ایران باید خدا را شکر کند که تا حالا مردم ناراضی در بیست سال گذشته به سیم آخر نزدند. ولی این به معنای این نیست که اگر دو مانع فوق درمان نشود مردم به سیم آخر نمی‌زنند.

اگر ده در صد هم احتمال بدهیم که ممکن است به سیم آخر بزنند (خصوصا اگر خدایی نکرده شرایط ناامنی یا جنگ به ایران تحمیل بشود) یک حکومت عاقل سعی می‌کند هر چه زودتر دست از انحصارگری و لجبازی مرامی بردارد و راه درمان نارضایتی را باز کند.

متاسفانه یک خطای دیگر هم دارد در ایران رخ می‌دهد. و آن این است که بلوک قدرت می‌گوید ما مردم ناراضی داریم ولی بجای آن «شبکه گسترده مقاومت» در منطقه داریم. در حالی که اگر شبکه مقاومت ایران در منطقه با یک دیپلماسی موثر (بهتر از قطر) همراه نشود نان این شبکه را چه بسا مالا چین، عربستان، امارت و قطر بخورند. ثانیا اگر ایران نتواند پایه مهم قدرت خود را که اقتصادی است تقویت کند یعنی نتواند ناراضیان اقتصادی را با برنامه‌های موثری کاهش بدهد (که فعلا چشم‌اندازی مثبتی برای وضع اقتصادی ایران نیست) این شبکه مقاومت حتی برای بلوک قدرت حالت بازدارندگی نخواهد داشت.

خلاصه این‌که: حکومت مخالف توسعه و جامعه مدنی مهار شده، بر تعداد ناراضیان ایرانی خواهد افزود. و تا حالا ناراضیان از راه‌های ارزان این نارضایتی را ابراز کرده و خواهند کرد. (همه دعا کنیم مردم در ابراز نارضایتی هیچوقت به سیم آخر نزنند).