علی عبدلی :

رحیم نیکمرام نقره طلای موسیقی تالش

علی عبدلی : آن سالها که هنوز در روستا زندگی می کردیم و در قلمرو عشایر ملال خوشابرساکن بودیم، به اقتضای شغل پدرکه هم خواربار فروشی می کرد و هم قصابی، همراه باعشایر سالی دوبار کوچ می کردیم. از آبان تا اوایل فروردین در اورما ساکن می شدیم و بقیه ماه های سال را در بازارچه ییلاقی شالرا به سر می بردیم.

در آن زمان من دوره نوجوانی را نیمی در زادگاهم کلور و نیم دیگر را در تالش، پشت سر گذاشته و وارد دوره جوانی شده بودم وانجام بخشی از امور خانواده و دستیاری پدر در کسب و کار، بر عهده من بود. در ساعات فراغت بیشتر وقتم به مطلعه کتاب و نشریات می گذشت . ساعات هم که داخل مغازه نشسته یا استراحت می کردم، بهترین سرگرمی ام گوش دادن به برنامه های رادیو بود و به موجب دلبستگی شدیدی که به موسیقی محلی داشتم، الفتی ژرف با این بخش از برنامه ها یافته بودم و تقریبا تمام خوانندگان معروف موسیقی نواحی ایران به ویژه گیلان را می شناختم و افسوس می خوردم که چرا خوانندگان تالش اندک اند. زیراهمه ی ترانه های تالشی که از رادیو پخش می شد، به شمار انگشتان دست نمی رسید.

نخستین خوانندگان تالش که ترانه هایشان پخش می شد رحیم نیکمرام و ناصر زهرابی بودند. بعدها هم روح انگیز میرزایی و سپس هادی حمیدی و رحیم قاسمی به جمع ان دو نفر افزوده شدند.

یکی از ترانه های تالشی که بسیار مورد توجه من بود ( هل هل آبو) با صدای نرم خیال انگیز رحیم نیکمرام بود. آن زمان خیلی دلم میخواست این هنرمند را از نزدیک ببینم ولی نشد.

به یاد دارم یک روز این آهنگ بدجوری منقلبم کرد. در سال ۵۲ پس از پایان خدمت سربازی حتی یک ماه بیکار نماندم . با شرایط خوبی در سازمان میراث فرهنگی استخدام شدم. چوقرار بود محافظ آثارو بناهای تاریخی باشم، مرا با دیگرتازه استخدام شده ها برای دیدن یک دوره آموزشی به شاهی  و گرگان و گنبد بردند . در محل اقامت ما هیچ هم محلی و آشنایی نداشتم . یک روز که در گوشه ای باخودم خلوت کرده بودم زمزمه آهنگ هل هل آبو با صدایی خوش به گوشم رسید. با شوق و اشتیاق رفتم به سویی که صدا از آنجا می آمد . سرانجام دیدم سربازی که در محل استقرار ما خدمت می کرد، در سر پست خود سرگرم خواندن آن ترانه است . از اوپرسیدم تو کجایی هستی؟ گفت شمالی . پرسیدم کجای شمال؟ . گفت طرفای فومن . پرسیدم تالشی یا گیلک ؟  گفت تالشم . به زبان تالشی گفتم این آهنگ را خیلی خوب میخواندی . گفت خیلی دوستش دارم . خواننده اش هم محلی منه .

به این ترتیب ما دوهم زبان در دیار غربت به وسیله ترانه ای از رحیم نیکمرام همدیگر را پیدا کردیم و باهم دوست شدیم و آن دوست خوشصدا در هر فرصتی که پیش می آمد برایم ترانه های تالشی می خواند .

در سال ۵۳ هم که به جرگه نویسندگان رادیو گیلان پیوستم و برنامه هفتگی ( سیری در تالش) را راه انداختم و هفته ای یک – دوروز به رادیو می رفتم، باز امکان دیدار و آشنایی نزدیک با خواننده مورد علاقه ام دست نداد. این قصه ادامه یافت و سرانجام یادم نیست که ایشان را در چه سالی و در چه جایی دیدم. صمیمیت، فروتنی و صفای سخن ایشان موجب شد که خیلی زود باهم رفیق شدیم دیدارهایمان فزونی گرفت.

در سال ۸۱ پسر بزرگم در یکی از دانشکده های تهران قبول شده بود و من در تلاش بودم که اتاقی در پیرامون میدان ۱۷ شهریور برایش اجاره کنم. چون می دانستم رحیم نیکمرام در همان حوالی ساکن است، با ایشان تماس گرفتم و قرار دیدار گذاشتیم و برای نخستین بار به خانه اش رفتیم.

در اینجا بود که با بعد دیگری از زندگی این هنرمند پیشکسوت آشنا شدم. نکته عطف این آشنایی زندگی مجردی و بسیار ساده و آرامش بخش رحیم بود. در آنجا بود که فهمیدم ایشان در آشپزی هم هنرمندی به تمام معناست. نهار را با ایشان بر سر سفره رنگینی نشستیم که لذت محتویاتش را هنوز در ذائقه دارم.

بعدها چند بار افتخار دیدار با ایشان در منزل ما نیز دست داد. در خلوت دوستانه سخن های گوناگون فراوان رفت و من اندیشه ها و ویژگی های اخلاق بسیار پسندیده اش نیز آشنا شدم .

دراسفندماه ۱۳۹۲ موسسه تالش شناسی همایش تجلیل از پیشکسوتان موسیقی تالش را برگزار کرد. برای تجلیل در آن همایش ۱۰ نفر از سراسر منطقه قومی تالش نامزد تجلیل شدند و رحیم نیکمرام ازجمله اساتیدی بود که تمامی شرایط لازم را برای آن مناسبت داشت و تجلیل از ایشان جز افتخاراتی ست که در کارنامه این موسسه ثبت شده است.

نیکمرام انسانی شریف ومحجوب، هنرمندی بی ادعا و فروتن و محققی سختکوش و دقیق در حوزه موسیقی و ادبیات زادبومش فومنات است. او در اوایل دهه چهل بدون کمترین امکانات راه نشر موسیقی تالش در رادیورا بازکردو باارایه آهنگ هایی ماندگار، منشاء خدمتی مهم به این بخش از فرهنگ مردم تالش شد.

او هرگز فقط یک خواننده باقی نماند. قلم و قدم برداشت و سراسر فومنات را گشت. پای صحبت پیران و هنرمندان ناشناخته نشست. ملودی های فراوانی ثبت و ضبط کرد. مجموعه ای بسیار ارزشمند از دوبیتی های محلی را گردآوری و با ترجمه و آوانگاری به صورت کتاب و مقاله منتشر نمود.

رحیم نیکمرام برای نسل های جوان از لحاظ گفتار و کردار یک الگو و در خدمات هنری و فرهنگی پیشکسوتی شایسته تقدیرها ست.