نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
مجلسی که پیش از رونمایی، در حرف انقلابی بود و شعار《شفافیت آرا》 سر میداد، رایاش را که قاپید، از جعبه که در آمد، چنان قهقههای سر داد که از ابتدا انتهایش معلوم شد و معلوم شد تا چه حد قلابیست.
زیر سایهی ریاستِ سردار قالیباف_ که در بستن دهان منتقدان و معترضان به شیوههای مختلف، تبحری ویژه دارد_ عزمشان را جزمکردهاند که ملت_ از دید آنها رعیت_ را بازگردانند به عصرِ عُشاقِ نامهنویس و قاصدانِ اسبسوار و خبررسانان ِ با دود و کبوتر.
تا هم به زورِ باتون به راهِ راستشان هدایتمان کنند و هم از قبل هر پروژهای سرمایههای کلان سمتِ جیب خودشان و مافیای هفتادسری که مملکت را بلعیدهاند روانه سازند.
و در ادامهی چنین سیاستهایی، دور از ذهن نیست که در خیابانها رژه بروند، خودروها را توقیف کنند و جایگاههای سوخت را تعطیل. و طرحی وِل دهند با نامِ طرح صیانت از جانِ مردم!! که؛ماشین نماد شیطان است و تردد با آن ممنوع! رفقایمان قاطر وارد می کنند، از همانها استفاده کنید. رعیت را چه به آسایش!
دور از ذهن نیست که کتابخانههایمان را هم شخم بزنند و در قالب طرحهایی تحت عنوان طرح صیانت از فکر مردم!! کتابسوزی راه بیندازند تا زندانها را از آنچه که هست هم پر رونقتر کنند. که؛ رعیت را چه به کتاب و اندیشه و تفکر انتقادی!اگر جان به لب خستگان و تشنگان برسد و اعتراضشان به خیابان برسد، مسئولی پیدا نمیشود که قلم را که کاغذ را که دنیای مجازی را رها کند و رو در رو، در وسط میدان، در کف خیابان با مردم گفتوگو کند.
ترجیح میدهند در مرکز کشور زیر باد کولر لم بدهند، و نوشیدنیهای خنک نوش کنند، در توییتر اظهار نظر کنند و از راه دور برای ملت _ از دید آنها رعیت _ دست تکان دهند.
این روزها هم که به طور ویژه ماچ و بوسههای ویژه برای خوزستانِ همیشه قهرمان میفرستند و به هزار زبان میگویندشان :هیچ نگران نباشید!
آب هم که نباشد، تالابها و رودخانهها و دریاها را هم که خشکانده باشیم، خون که به وفور هست. میریزیم تا شما مردم _ رعیت_ شنا کنید و ما هم تماشا کنیم.باور دارند خوزستان، آن خاکِ پاکِ پاکبازان، به اندازهی کافی در هشت سال جنگ خوناش ریخته نشده است.باور دارند هر بلایی که از خوزستان تا گیلان بر سر این مملکت آوار کردهاند_ از خصوصی سازیهای متنوع، تا سد سازی و تخریب محیط زیست_ هنوز کافی نیست.
و در جایی که طرحی حقیقی برای صیانت از سلامت جسم و روان مردم در دستور کار نیست، کرونا آسودهخاطر میتازد و جان میستاند و رنگبندیاش در استانها و شهرستانها بسته به موقعیتها و مراسم مختلف به شعبدهای دگرگون میشود،و نه تنها تا حال مهار نشده، بلکه به پیک چندم هم رسیده و به وسیلهی ناندانی برای مافیای دارو و راهنمایی و رانندگی و…بدل شده است.
مسئولان هم وقعی نمینهند که انسان، انسان است نه دادهای آماری. گویا نمیدانند هر آنکه میمیرد جانی دارد. هر آنکه میمیرد انسان است. موجودی جاندار است و عددی بیجان نیست، و این انسانها هستند که دارند میمیرند، نه اعداد و ارقام.انسانهایی که هرکدامشان دوستان، خانوادهها، رویاها و آرزوهایی در سر داشتهاند.
اما اعلام آمار کشتهشدههای کرونا، برای مسئولان مربوطه گویی بازی با اعداد است که اینگونه به سادگی با رگههایی از خنده در کلام، میگویند: امروز بر اثر کرونا، ۴۰۰ نفر، ۵۰۰ نفر و شاید هم ۶۰۰ نفر جانشان را از دست دادند.
گویا مردم در باور مسئولان، اعدادی هستند که فقط به کار مُردن میآیند. ارقامی هستند که تنها از یک حق برخوردارند؛ حق مردنچه با تشنگیچه با کرونا وچه با ….《داسی سرد بر آسمان گذشتکه پروازِ کبوتر ممنوع است.صنوبرها به نجوا چیزی گفتندو گزمگان به هیاهو شمشیر در پرندگان نهادند》ا.بامداد