یادداشتی از طاها عبدالهی

هفته جنجالی که آغازش از ون های گشت ارشاد شروع و پایانش به مهمانسرای مدیر ارشادی ختم شد!

نوبتش رسیده همان ها که رگ گردنشان که بخاطر مو و روسری زنان و دختران کلفت شده برای مدیر دولتی مورد علاقه شان کلفت شود عرق بریزند و داد بزنند که بی حیایی به کجا رسیده که بجای ارشاد ، در خلوت مهمانسرا آن کار دیگر می‌کنند.

تالشان نیوز : وقتی صحبت از ارشاد می‌شود همه یاد اداره ارشاد و گشت ارشاد می‌افتند. این روزها هم بازار این دو دوباره داغ شده است.

هفته جاری خبر رسید که دوباره ون های گشت ارشاد در خیابان به راه افتادند که همهمه ای را با خود به راه انداخت که شد نقل هر جمع و محفلی .

حال بماند که چقدر همایش عفاف و حجاب داشتیم و چقدر بخشی از جامعه به میدان آمدند تا از حیا و عفت عمومی دفاع کنند.

بی حجابی هم شد نماد بی حیایی و بی عفتی که باید ریشه کن شود و رگ گردنهایی که از شدت غیرت کلفت شدند.

حالا هفته تمام نشده خبری از جنس ارشاد در سازمانی دیگر پیچید که یک مدیرکل از سوی وزیر بالادستی خود برکنار شده است.

اگر درست به مسئله نگاه کنیم نوبت آن رسیده که گشت ارشاد کمی از مردم روی بگرداند و سراغی از مسوولان و مدیران دولتی هم بگیرد.

سرنوشت قوم لوط که خدا بخاطر ستمکاری بر همجنس سنگشان کرده را در قرآن نوشته اند. حالا این آزمونی است برای تیپ ارزشی و انقلابی.

نوبتش رسیده همان ها که رگ گردنشان که بخاطر موی و روسری و گردن زنان کلفت شده برای مدیر دولت مورد علاقه شان کلفت شود. عرق بریزند و داد بزنند که بی حیایی به کجا رسیده که بجای ارشاد ، در خلوت مهمانسرا آن کار دیگر می‌کنند.

مصداق بی حیایی و بی عفتی که دیگر شاخ و دم که ندارد بتوان با آن مسامحه کرد.

نباید ماست مالی کرد و ماله کشید. اگر آن روز که مدیر یک اداره در آستارا را لخت به خیابان کشاندند رگ گردنی از سوی مسوولین کلفت می‌شد اکنون شاهد این جنس از بی عفتی نبودیم.

مانده‌ایم از آزارگری در خیابان و کوچه و پس کوچه بنویسیم یا مدیرکل در مهمانسرای دولتی. نوبت آن رسیده که حضرات دستگاه قضا مانند ماجرای آستارا عمل نکنند و این بار سفت و سخت پای کار بایستند.

نوبتش رسیده مردم از دست مدیر دولتی در امان باشند. اینکه فردی با دست و انگشتری ریش نوازی کند و مردم از دست او در امان نباشند در قاموس مسلمانی و آزادگی ما نیست.