حمیدرضا عابدیان، از همراهان "راهبرد"، در یادداشت ارسالی خود نوشت:

نگاه تحلیلگران: “خواست “آزادی” مقدم بر خواست “رفراندم” است”

تالشان نیوز ، موضع اخیر آیت‌الله خامنه‌ای درباره رفراندم دستمایه مباحث فراوانی در فضای مجازی شده است که به‌خودی‌خود مبارک و قابل‌اعتناست. دست‌کم مقام‌رهبری روشن کرده‌اند که چرا علیرغم قانون اساسی از برگزاری همه‌پرسی امتناع می‌شود.

چنانکه فهمیده می‌شود، از نظر ایشان ناتوانی توده‌های مردم – و نه نخبگان – در تجزیه و تحلیل مسائل ممکن است نتیجه رفراندم را به‌گونه‌ای رقم بزند که منافع ملی را به خطر بیاندازد. بنابراین، دغدغه رهبری نه اصل رفراندم که “نتیجه” احتمالی آن است.

اگر این دریافت درستی باشد، اجازه بدهید بگویم که علیرغم نظر بسیاری از کاربران، نویسنده نیز با موضع ایشان موافق است.

البته، تردیدی نیست که رجوع به آرای عمومی برای برون‌رفت از بحران‌ها نزد اهل خرد یک راه اندیشیده و مسموعی است که مدافعان بسیاری هم دارد؛ اما طبیعی است که اگر قرار باشد نتیجه همه‌پرسی به حل بحران‌ها بیانجامد و نه آنکه بر ابعاد آن بیفزاید، افکار عمومی می ‌بایست پیش‌تر برای مشارکت در یک چنین رفراندمی مهیا و آماده شده باشد.

اینجاست که محل نزاع روشن می شود. اگر اراده‌ای برای کسب‌نظر واقعی مردم وجود دارد، آنچه که از ریسک همه‌پرسی می‌کاهد، “آزادی” است.

در یک جامعه آزاد با چرخش آزادنه اخبار و اطلاعات و در یک جامعه‌ای که شهروندان به سطح قابل‌قبولی از اطلاعات دسترسی داشته باشند، در جامعه‌ای که اصناف و احزاب و اتحادیه‌ها وفق قانون با محدودیت فعالیت مواجه نبوده و در دانشگاه‌ها و اندیشکده‌ها میزهای گفت‌وگو در منظر افکارعمومی بر پا شده باشد و در یک جامعه‌ای که اصحاب رسانه و اهل‌نظر و ایضا هنر، با فراغ‌بال دست‌اندرکار افزایش آگاهی عمومی باشند و در یک جامعه‌ای که رسانه از میدان ضیق انحصار بیرون شده باشد، قطعا نتیجه رفراندم نمی‌تواند زاویه‌ای با خط تکامل و توسعه مدنی و اجتماعی میهن داشته باشد.

با این اوصاف، ناتوانی عمومی از تجزیه و تحلیل مسائل بیش از آنکه ذاتی توده‌ها باشد؛ عارضه‌ای است که از فقدان آزادی نشات گرفته و برعهده حکومت است و اگر یک نگرانی واقعی درباره آن وجود داشته باشد، راهکار رفع آن و کاستن از خطرات احتمالی‌اش، توانمند‌سازی جامعه مدنی از طریق تن دادن به فضای باز سیاسی، تدوین برنامه‌های مناسب و حمایت از روندهایی است که منجر به بهبود کیفیت زیست عمومی می‌شود.

این سخن به طریق اولی با آن بخش از اپوزیسیون که مرتبا بر طبل رفراندم می‌کوبد نیز گفتنی است. در وضعیت موجود، آنها چگونه توصیه می‌کنند چنین مردمی به پای صندوق‌های رای بیایند و چیزی را انتخاب کنند که از چندوچون آن اطلاعی ندارند و تنها با پروپاگاندای مدیا آن را فهم کرده‌اند؟

تلخ است و احتمالا به مذاق برخی خوش نمی‌آید؛ اما باید هوشیار بود که پیش از طی شدن یک دوره مناسب از زیست عمومی در یک فضای باز سیاسی که ذیل آن به اندازه کافی در مورد ایران، گذشته و آینده آن و نیز جریانات سیاسی متکثری که دارد، گفت‌وگو شده باشد، کشاندن مردم به پای صندوق‌های رای یک خطای راهبردی است که پیشتر تجربه شده و هیچ معنا ندارد که یکبار دیگر آن را تجربه کنیم.

با این مقدمه مختصر، تاکید می‌شود که یک نیروی سیاسی مسئول، پیش از رفراندم می‌باید با همه توان خود از خواست برخورداری از آزادی‌های اساسی و حقوق سیاسی دفاع کند و به سهم خود در جهت افزایش آگاهی عمومی قدم بردارد که خواست آزادی مقدم بر خواست رفراندم است.