نامه سرگشاده رییس حوزه هنری گیلان به مدیران دستگاه‌های اجرایی استان | اعتبار ارتقای حاشیه نشین‌ها را در کجا هزینه می‌کنند

این بیانیه نیست، یک طرح مسئله فرهنگی در باب «امانت‌داری» و «پرهیز از روزمرگی» است. اگر آنچه را که از امانت مردم در قالب اعتبار تشکل‌های مردمی، طرح شهید آوینی یا ارتقای وضعیت حاشیه‌نشین‌ها در راه است درست و اولی هزینه نکنیم فقط ده‌ها میلیارد تومان هدردهی به‌بار نیاورده‌ایم؛ بلکه ماه‌ها زمان مغتنم را کشته‌ایم، فرصت‌سوزی کرده‌ایم.

به گزارش تالشان نیوز ، سید رسول منفرد، رییس حوزه هنری انقلاب اسلامی گیلان در نامه‌ای سرگشاده، خطاب به مدیران دستگاه‌های اجرایی استان نوشت:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

والعَصر. إِنَّ الإنسانَ لَفِی خُسر. إلّا الذینَ آمَنوا و عَمِلوا الصالِحاتِ و تَواصَوا بِالحَقِّ و تَواصَوا بِالصَّبرِ.

به برادران عزیزم؛ مدیران محترم دستگاه‌های اجرایی استان گیلان

سلام علیکم

با تقدیم احترام.

خواب از سر می‌پرانند کمیت اعتبارهایی که شنیده‌ام از چند سو وارد استان می‌شوند و مقرر است در ماه‌های پیش رو، بخش مهمی از آن‌ها در فرهنگ هزینه شوند.

***

طی دو سال اخیر، لااقل در ظاهر، فضای مدیریتی دستگاه‌ها در استان، به‌نفع علاقه‌مندان به انقلاب اسلامی یک‌پارچه شده است. در همین مدت، تجربه رویدادهایی مثل کنگره میرزاکوچک و اجلاسیه پیرغلامان یا اعتبارهایی مثل تشکل‌های مردمی، به اندوخته تجربی جامعه مدیریتی استان افزوده شده است.

***

این رویدادها چقدر مهم‌اند؟ اهمیت ذاتی‌شان را چند روز قبل رهبری در جمع اعضای ستاد کنگره شهدای آذربایجان شرقی یادآوری و تأکید کردند که باید زود به زود برگزار شوند. برای درک بُعد دیگری از اهمیت‌شان باید عرض کنم که کل اعتبارات هزینه‌ای (غیرعمرانی) حوزه هنری در سال جاری، حدود ۴ونیم میلیارد تومان است که ۲ونیم میلیاردش صرف حقوق و مزایای اجتناب‌ناپذیر کارکنان می‌شود. از باقیمانده، قریب به یک میلیارد، هزینه اجتناب‌ناپذیر تدارکاتی مثل حفاظت فیزیکی، بیمه‌های الزامی، تعمیرات و… می‌شود. عملاً حدود یک میلیارد برای کار باقی می‌ماند؛ در حالی که مثلاً تولید و چاپ فقط یک کتاب معمولی، گاهی تا یکصد میلیون تومان هزینه لازم دارد. تازه این وضع چابک‌ترین دستگاه فرهنگی استان به‌لحاظ تعداد کارکنان است که پرداخت حقوق، غالب اعتبار سالانه دستگاه را نمی‌بلعد.

در چنین شرایطی، فقط برای کنگره میرزا حداقل ۷ونیم میلیارد، فقط برای تشکل‌های مردمی حدود ۴، ۵ میلیارد و فقط برای اجلاسیه پیرغلامان چندمیلیارد تومان هزینه شد. می‌بینید برخی از این رویدادها به‌‎تنهایی چندین برابر اعتبار فرهنگی سالانه یک دستگاه هستند.

***

آن حجم از ورود اعتبار بی‌سابقه به استان ـ که جای شکر از خداوند و تقدیر از تصمیم‌گیران ملی دارد و خود از دستاوردهای انقلاب اسلامی است ـ چرا منجر به بروز تغییر و تحول فرهنگی نشد؟ قبلاً جایی نوشتم چرا همچنان در کتابفروشی‌های استان یک کتاب کودک مناسب برای میرزا کوچک جنگلی یافت نمی‌شود؟[۱] دوباره می‌پرسم سهم کودکان و نوجوانان در چنین رویدادهایی چه بوده است؟ چرا اجلاسیه پیرغلامان برگزار شد و هنوز حتی خیابانی به نام جناب اسلم دیلمی یا غارب‌بن عبدالله یا شهربن باذان دیلمی یا گوهرشاد خانم گیلانی یا سیده ملک‌خاتون یا مریم اسطرلابی و… نیست؟ درباره تأثیر بر احوال هیئت‌های مذهبی استان چه‌دستاوردی می‌توان برشمرد؟ چرا پربازدیدترین آیتم اجلاسیه پیرغلامان، برنامه‌ریزی‌نشده‌ترین قسمتش (برشمردن امتیازات هویتی گیلان از زبان رییس محترم صداوسیما) بود؟

چرا بودجه تشکل‌های مردمی، تحولی در عملکرد این مجموعه‌ها در استان رقم نزد و درخشان‌ترین عملیات‌های مردمی در یکی‌دو سال اخیر، عمدتاً ابتنایی به این بودجه‌ها نداشتند؟ و ده‌ها چرای دیگر که برخی‌شان از زبان‌ها و قلم‌های دیگری طرح شده‌اند.

***

برادران عزیزم؛ لطفاً توجه نمایید: این همه ادبیات و طبقه‌بندی متنوع و متکثر مثل «واجب، مستحب، مباح»، «اصل، فرع»، «آینده‌نگری، کوته‌بینی»، «فوری، غیرفوری»، «کنش بصیرانه، اقدام کورکورانه» و… در اسلام، برای فرق‌گذاری بین «خوب و بد» یا مابین «واجب و حرام» نیست؛ برای تأکید به اولویت‌بندی بین خوب‌ و خوب‌ است. مفهوم حیاتی‌ای مثل «ولایت‌پذیری»، (یعنی پذیرش تقدم موضع ولی بر تمام مواضع خوب و صحیح دیگر)، مصداق دیگری برای اهمیت «اولویت‌بندی» در مبانی معرفتی ماست. اولویت‌بندی بین خوب‌ها و بلکه واجب‌ها، به‌قدری مهم‌اند که گاهی ادامه حج و گذاشتن کربلا، بدترین و ننگ‌آمیزترین خیانت به عهد ازلی می‌شود. خداوند رحمان، یونس نبی را به‌خاطر گناه، در کام نهنگ حبس نکرد؛ پای یک ترک اولی در میان بود.

***

به رویدادهای مذکور که نگاه کنیم می‌بینیم کارهای بدی نشده است. برای میرزا کوچک، اجلاسیه برج میلاد گرفته شد، برای نویسندگان پایداری، جلسه بزرگداشت ۲۰ نفره برگزار شد، و… . این‌ها حداقل کارهای خوبی هستند، مشکل اینجاست که کارهای اولی نبودند. مشکل اینجاست که کارهای اولی، غالب نمی‌شوند و در اقلیت‌اند[۲]. درست‌تر بنویسم: کارهای حیاتی و اولی و مسئله‌محور را به‌پای یک‌سری کار خوب کم‌خاصیت و سطحی و فاقد مسئله، و کارهای اهم را به‌پای کارهای مهم ذبح و قربانی می‌کنیم.

***

برادران گرامی‌ام؛ ما باید خودمان را بیشتر از آن‌که با پرهیز از کار بد و تمرکز روی فعالیت‌های خوب بسنجیم با سهم کارهای عمیق، حیاتی و راهبردی و با اثرگذاری‌های ماندگار و فراگیر ارزیابی کنیم. ببینیم آیا امروز و فردایی که ما می‌سازیم با دیروزی که پیشینیان ما ساختند تفاوتی دارد؟ معلوم نیست مردم تا کی فرصت یکپارچگی مدیریتی استان را ـ که باید مهیاترین شرایط برای کار باشد ـ همچنان در دست ما نگه دارند و پس نگیرند. تا ۶ سال؟ ۴ سال؟ یا یک‌ونیم‌سال؟ هرچه هست زمان به سرعت می‌گذرد و در باقیمانده، ملزمیم به درس گرفتن از تجربه‌های پیشین.

***

این بیانیه نیست، یک طرح مسئله فرهنگی در باب «امانت‌داری» و «پرهیز از روزمرگی» است. اگر آنچه را که از امانت مردم در قالب اعتبار تشکل‌های مردمی، طرح شهید آوینی یا ارتقای وضعیت حاشیه‌نشین‌ها در راه است درست و اولی هزینه نکنیم فقط ده‌ها میلیارد تومان هدردهی به‌بار نیاورده‌ایم؛ بلکه ماه‌ها زمان مغتنم را کشته‌ایم، فرصت‌سوزی کرده‌ایم و ممکن است دریچه‌ای را تا چندین سال کور کرده باشیم و از این‌ها بدتر، خودمان را به قدرناشناسی از امکانات و استفاده حداقلی از آن‌ها عادت داده‌ایم. اگر بپذیریم که با ارقامی که در راه است نمی‌شود تحول ایجاد کرد دیگر توقع داریم با اندک اعتبار سالانه هر دستگاه به تحول برسیم؟

***

وارد جمع‌بندی شوم:

۱- اوایل بحث کنگره میرزا (فروردین ۱۴۰۰)، ساختار کنگره و کمیته‌های سیزده‌گانه را فرستادند و از این بنده ناچیز نظرخواهی شد. دو نکته عرض کردم. اول: برای کنگره خروجی کیفی تعریف شود، معلوم باشد اگر ۱۱ آذر ۱۴۰۱، چه اتفاقاتی افتاد کنگره موفق محسوب می‌شود. دوم: این حجم از کار، یک مدیر یا دبیر اجرایی دارای قدرت تشخیصِ تمام‌وقت (یعنی آزاد از تمام امور) می‌خواهد و مدیرکل یک دستگاه به‌خاطر مشغله‌ها قطعاً به‌تنهایی نمی‌تواند به این همه برسد. متأسفانه هیچکدام نشد.

امیدوارم با توجه به تغییرات مدیریتی‌ای که در ماه‌های اخیر در استان صورت گرفته و فضا را برای کار مفید مهیاتر ساخته است، برای ماه‌ها و اعتبارهای پیش رو، خروجی کیفی تعیین شود و به‌هنگام، مدیر یا دبیر متمرکز باصلاحیت تعیین شود.

۲- در جلساتی که دعوت شدم چندبار روی تصمیم به‌هنگام تأکید کردم. اخیراً برای تولید یک درسنامه پیشرفت، یک گروه ده‌نفره، یک‌ونیم‌سال وقت گذاشتند. نمی‌شود در کار فرهنگی با دو جلسه که بین هرکدام هفته‌ها و بعضاً ماه‌ها فاصله می‌افتد، برای ده‌ها میلیاردتومان بودجه و بلکه بیشتر، به ایده‌های عمیق و مؤثر رسید. اگر هم به ایده و طرح خوب برسیم فرصتی برای اجرا وجود نخواهد داشت.

۳- کاری را که نتوانیم لااقل برای پدربزرگ‌ یا برای همسایه یا برای کاسب سر کوچه توضیح دهیم و مجابش کنیم احتمالاً کار خوبی نیست. از طرح کارها با افکار عمومی و نخبگان استان استقبال کنیم. اگر خودمان به افکار عمومی اطلاعات بدهیم می‌توانیم روی کمک مشورتی آن‌ها، اگر چه در قالب نظرات انتقادی، حساب کنیم. چه بهتر که خودمان را زیر ذره‌بین مردم و رسانه‌ها ببریم تا مجبور شویم به کارهای عمیق و پرهیز داده شویم از کار سطحی.

۴- اگر شرایط به خوبی درک و تحلیل نشود و کارها به درستی در جای خود ننشیند، صرف طراحی دیدارهای ویترینی با مقامات ارشد استان با موضوع این اعتبارها و ارائه گزارش‌های شیک و شکلی، تنها به معنای هزینه کردن از اعتبار ایشان و مخفی ساختن کاستی‌های ساختاری و کیفی هزینه‌کردها، پشت این دیدارهاست و نکات درستی هم که در چنان جلساتی بیان می‌‌شوند غالباً اجرا نخواهند شد. در این صورت، چنین بودجه‌هایی به افتراق و شکاف دامن می‌زنند و به‌جای حل مسائل، خود به مسئله تبدیل می‌شوند.

***

برادران گرامی‌ام؛ اجازه بدهید در پایان یادآوری کنم که بی‌نظیرترین فرصت‌های تاریخ در اختیار ماست. ما در گام دوم انقلاب اسلامی، قدم‌به‌قدم و لحظه‌به‌لحظه، در موقعیت‌هایی گام برمی‌داریم و با فرصت‌هایی مواجه هستیم که حتی نصیب ائمه هدی (علیهم‌السلام) نشد. این به برکت انقلاب اسلامی مردم ایران است. از خداوند برای شما و خودم طلب می‌کنم یاورمان باشد تا در آزمون‌ها و فرصت‌های پیش‌ِرو، بهترین فرصت‌شناس و امانت‌دار مردم و تاریخ شویم و به‌گونه‌ای عمل کنیم که زینتی برای مردم شریف و رهبری عزیز شویم نه مایه تحمیل هزینه و سرزنش به ایشان.

إنّ‌اللّه لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم.

با سلام مجدد

سید رسول منفرد

۲۳ آذرماه ۱۴۰۲

___________________________________________________________________________________
[۱]– این را که نوشته بودم، برادری، کتاب کودک «قهرمان من» درباره کوچک جنگلی را با پیکی برایم فرستاد تا بگوید بفرما! این هم کاری که در کنگره در این زمینه کردیم. گفتم این کتاب را یک‌سال قبل از کنگره، اعضای خواهر یک پایگاه بسیج در مشهد تولید کرده‌اند. زحمت کشیده‌اند و تحسین‌برانگیز و فراتر از عرف، ظاهر شده‌اند. اما کنگره اگر بازچاپ این کتاب را (که جنگلی‌های روی جلدش شباهتی به جنگلی‌های گیلان ندارند) برای دفاع از عملکردش گزارش کند خودش را زیر سؤال برده است.

[۲]– در کنگره میرزا برخی اقدامات مثل خلق مجسمه توسط آقای کنگرانی یا برنامه شعر، اتفاقات خوب و قابل دفاعی بودند و نباید با بی‌انصافی همه چیز را زیر سؤال برد.