جناب فرماندار و مسئولین محترم

من از میدان نبرد در کسوت سرباز مدافع سلامت با شما سخن می‌گویم

یادداشتی از منصور یوسفی دیگه سرا

جناب آقای فرماندار و همه‌ی آنهایی که در روزهای گُل و بلبل مسئول طراز اول شهرستان هستید

سلام و درود

من از میدان نبرد و جبهه‌ی جنگی نابرابر در کسوت سرباز مدافع سلامت با شما سخن می‌گویم.


شاید آنچه می‌گویم به مذاق‌تان خوش نیاید اما چاره‌ای نیست همانگونه که من و همکاران من در سراسر کشور قریب یک سال و نیم است که کاسه‌ی زهر بی‌تدبیری، بی‌مسئولیتی، ناتوانی و …. مسئولین و مردم را سر می‌کشیم نوبت آن رسیده‌است

تا جرعه‌ای از آن را امروز شما و همه‌ی آنانکه در روزهای خوش در اعیاد، جشن‌ها، و مراسمات تودیع و معارفه، و افتتاح و….. کام‌تان را شیرین می‌کردید، بچشید!


مسئولین دقیقا خادمان مردم و ملت‌اند و بر ایشان عار و ننگ نباشد اگر از آنچه شهروندان می‌کشند و می‌چشند و می‌خورند، بکشند و بچشند و بخورند.


من و بسیاری از همکاران، و مردمی که دستی در آگاهی دارند خوب می‌دانند که امروز از دست نه شما، بلکه استاندار و وزرا و حتی رئیس جمهور این کشور هم کاری برای مهار، کنترل و مدیریت این بحران ساخته نیست؛

نه می‌توانید واکسیناسیون عمومی را سرعت ببخشید و نه می‌توانید کشور و شهر را قرنطینه کنید و نه می‌توانید مبادی و ورودی‌ها را کنترل کنید و نه شاید می‌خواهید که این کار را بکنید!


می‌دانم-می‌دانیم- که کنترل این بحران با دست مدیرانی که در راس امورند امکانپذیر نیست و لیکن “آب دریا را اگر نتوان کشید/هم به قدر تشنگی باید چشید”!


می‌دانم-می‌دانیم- که در این شرایطِ فوق بحران کادر درمان به عنوان مدافعان خط اول مقاومت و مبارزه، که فرسوده و افسرده‌اند-نه فقط به خاطر رنج یک و نیم ساله‌ی کار طاقت‌فرسا و پرداخت نشدن بخشی از مطالبات‌شان،

بلکه به خاطر آنچه باید از آن بی‌انصافی و بی‌حرمتی شهروندان مسیولیت‌نشناس هم نام برد- همچنان در تلاش‌اند تا آخرین نفس‌شان در سنگری که قرار دارند بجنگند اما باور کنید که این‌روزها نفس‌هایشان به آخر رسیده‌است!


امیدوارم کسی در خواب نباشد اما آنانکه بیدارند لازم است هوشیار باشند که اگر سربازان، سنگر را رها کنند بعید نخواهد بود که تاج و تخت ملوکانه فرماندهان مورد تاخت و تاز قرار گیرد.


جناب فرماندار و دیگر مسئولین طراز اول شهرستان


قرار نیست همیشه در مراسم جشن و شادی و معارفه شرکت کنید، امروز دقیقا وقت آن است که ماسک بزنید و در تمام شیفت‌های کاریِ کادر درمان گروههای کوچک مسئولین را موظف کنید تا بیایند و از نزدیک در بخش‌های کرونایی بیمارستان با جان بر کفانِ بی‌‌پشت و پناه این شهر ملاقات کنید و ببینید

که چگونه با همه‌ی کمبودها و نواقصات، بهتر از مسئولین پشت میزنشین انجام وظیفه می‌کنند! که اگر دسته‌گلی تقدیم‌شان نمی‌کنید-که قطعا نیاز ندارند- دست مریزاد کوچکی تقدیم‌شان بکنید تا بدانند که شهر اگر چه به ظاهرا بدون متولی به نظر می‌رسد، اما انگار دلسوزانی دارد که به وقت بحران به عجز و ناتوانی خود اعتراف می‌کنند!


جناب فرماندار


من بعد از چندین ساعت کار طاقت‌فرسا با خستگی و فرسودگی جسمی و روحی تا همین اندازه توانستم از آنچه امروز با چشم سر دیدم و با گوش جان از آه و ناله بیماران، فریاد واماندگی همراهان، و درماندگی همکارانم شنیدم برای‌تان بگویم…


کم و کاستی‌ها را به حساب ضیغ وقت بگذارید و شرح مفصل ماجرا را ان‌شاءالله حضورا در بیمارستان با تیم بازرسی‌تان ملاحظه بفرمائید.

منصور یوسفی دیگه سرایی
فعال اجتماعی و سرباز مدافع سلامت/بخش آی‌سی‌یو شهید نورانی تالش