نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تالشان نیوز : بربریتی را زندگی میکنیم که در آن با سرِ بریده، بر سرِ میدان دور افتخار میزنند و جنایت را آزادانه زوزه میکشند و بخشی از جامعه نیز، همصدا با قانونگذار غیرت قاتلان را هورا میکشد.
در جایی که تفکر انتقادی حرام شرعی است و هر شکلی از اعتراض جرم محسوب میشود و سالهاست که کارگران و نویسندگان به گناهِ گفتن، به اتهامهایی واهی در زندانها پوسیده شدهاند، قانونگذار اما در مواجهه با برخی قاتلان، مماشات را در دستور کار قرار میدهد و حتی افزایش مدت زندان و یا تبعید قاتلان را نیز مجاز ندانسته و نمیداند.
مهلکهای است که در آن قانون، دغلپیشهای را میماند، که برخلاف ادعاها، شکلکها و اداهای اندوهزدهای که از خود به نمایش میگذارد، در خلوت، بر گردن جانیان مدال نَرینگی و غیرت را میآویزد و قاتلانی از این دست را تکثیر میکند.
و در این عصرِ تیرهی کودککُشی، دوباره به تو مینویسم رومینا اشرفی! تو که محکوم بودی به مادر بودن، به زن بودن نه؛ بلکه به مادر بودن.
از تو تنها زِهدانات، برای تکرار این چرخهی اندوه، به کارشان میآمد و دستهایت، تا لای ظرفها و لباسها جا بماند.
به تو مینویسم که بگویم؛قلبها در سیاهیها، در منجلابِ تایید جنایت، در باتلاق میل به کُشتار، فرو شدهاند؛ قلبهایی که به سنگسار ِ خندههای بلندِ تو و همسرنوشتهای تو میتپند.
و نزد ِ این وارثان ِ مُلا عُمرها 《 عطر ِ خوشِ زن 》 حرام است و تو برای بقا در بین اینجماعت فقط مجوز داشتی که مادر باشی.زن نه، فقط میبایستی مادر میبودی. برای تکرارِ این چرخهی متعفن تو فقط میبایستی به آن شکلی که آنها میخواستند، مادر میبودی.
پس از میلادت، از همان روز نخست، در ذهنشان مادر بودی. بی هیچ حقی برای کودکانه زیستن. بی هیچ بهرهای از زنانگی.تو میبایست فقط مادر میبودی.و به سان مادران سرزمینمان، ترس را، مرگ را زندگی میکردی.
مگر مرگ چیست جز تجربهای غمانگیز؛ جز هراسی مُدام را نفس کشیدن. جز زنده بودن در لب پرتگاه، در مجاورت رویاکُشان؟!
تو را کُشتند. و باز هم میکُشند. در جایی دیگر. با نامی دیگر. به زیر سایهی احکام سیاهی که دیگری را مالک هستی تو میداند. در پناه قانونی که در کار تکثیر قاتلان است.به تو مینویسم که بگویم: تو را باز هم میکُشند. در جایی دیگر با نامی دیگر.
شایان عابدی