نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
به گزارش تالشان نیوز حوزه فرهنگ و هنر علی رغم اهمیت آن همواره در تمام دولت ها با هر گرایش سیاسی به نسبت سایر حوزه ها در رنج بی مهری و بی توجهی قرار داشته است.
با وجود موازی کاری ها و سیاست گذاری های غیر کارشناسی در این حوزه ، ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی و رهبریت این حوزه در شهرستان ها شناخته میشوند .
اما مدیریت این حوزه در شهرستان تالش با وجود زمینه های مختلف فرهنگی و فعالیت قابل توجه هنرمندان ، سالهاست در رکود به سر میبرد و نه تنها به عنوان محل اجتماع اهالی و اصحاب فرهنگ و هنر شناخته نمیشود بلکه در طول سالها عامل واگرایی و حاشیه نشینی بوده است .
گواه این ادعا رکود برنامه های فرهنگی در شهرستان تالش به نسبت ظرفیت جمعیت مخاطبان و هنرمندان آن است تا انجا که در نگاه عموم جامعه نقش و عملکرد اداره ی فرهنگ و ارشاد مشهود و ملموس نیست .
اما جای تعحب انجاست که در اتفاقی بسیار نادر در کشور ، مدیریت این مجموعه فرهنگی به طول ۱۶ سال است که تحت امر یک تفکر مدیریتی بوده است .
به طور قطع راز این عدد و بقای مدیریتی خارج از قواعد و ملاک های مرسوم ارزشیابی در سطح کشور محسوب میشود چرا که اگر از دیدگاه سیاسی به این موضوع پرداخت شود جای تعجب دارد در دولت هایی که اتوبوسی میایند و اتوبوسی میروند چطور ممکن است یک مدیر در طول استقرار سه دولت ان هم با سیاست گذاری های در تضاد یکدیگر، همچنان بقا داشته باشد !
جدای از موضوعات کلان و سیاست های دولت های مختلف ، نمایندگان مجلس بر اساس قانون نانوشته ای در عزل و نصب ها در حوزه ها ی انتخابیه خود نقش موثری دارند و ناظر بر عملکرد دستگاه های اجرایی میباشند .
باز این موضوع قابل تامل و جای سوال است که چطور میشود و چه اتفافی میافتد که در طول ۱۶ سال گذشته با روی کار آمدن سه نماینده ( بهمن محمدیاری دوره هفتم و هشتم محمود شکری دوره نهم و دهم و حسن محمدیاری دوره ی یازدهم ) با سه رویکرد و سیاست گذاری مختلف نیاز تغییر نگاه و وارد شدن فکری جدید به بدنه و کالبد عرصه فرهنگ و هنر دیده نشد !
در وهله ی اول انچه در پاسخ به این سوال به ذهن متبادر میشود بی اهمیت بودن عرصه فرهنگ و هنر در نزد سیاسیون و تصمیم گیران و تصمیم سازان میباشد.
اگر بخواهیم از جنبه مثبت بنگریم و راز ماندگاری ریاست ۱۶ ساله اداره فرهنگ و ارشاد تالش را به حساب فرض عملکرد مثبت بگذاریم انگاه سوال انجاست چرا به پاس این مدیریت مثبت در طول ۱۶ سال ، ترقی جایگاه مدیریتی به سطوح بالا اتفاق نیفتاده است تا فرهنگ و هنر تالش در سطح استان دارای کرسی باشد ؟
نگارنده در این یادداشت قصد ندارد به تحلیل و تفسیر عملکرد این دوره ۱۶ ساله بپردازد چرا که اهالی هنر باید در این خصوص نظرات فنی خود را ارائه دهند اما آنچه که مبین و واضح است ادامه شرایط کنونی غیر قابل قبول بوده و تداوم آن مغایر با اولیه ترین معیارهای مدیریتیست .
در چنین شرایطی نقش نماینده حوزه ی انتخابیه به عنوان اهرم نظارتی بر دستگاه های اجرایی در تغییر وضعیت موجود میتواند تعیین کننده باشد و با طرح این مساله خواستار بررسی و ورود اداره کل فرهنگ و ارشاد استان بشود .
ضمن اینکه محمدیاری باید نشان دهد در مواجه با حوزه فرهنگ و هنر متعهد به شعار خود مبنی بر گردش نخبگان میباشد و فقط تحقق این شعار را تنها به مجموعه وزارت کشور معطوف نساخته است .
از مدیرکل تازه روی کار آمده ی اداره فرهنگ و ارشاد گیلان هم انتظار میرود فارغ از عملکرد مثبت یا منفی ، روح تازه ای بعد ۱۶ سال به مدیریت تحت امر خود بدمد