مرگ خاموش جاده‌ها؛ جان جوانان تالشی در پیچ و خم جاده های نا امن و فرهنگ ناصحیح رانندگی

تالش، با همه زیبایی و غنای فرهنگی‌اش، شایسته آن نیست که جوانانش در پیچ‌وخم جاده‌های ناایمن و بی‌فرهنگی رانندگی جان بسپارند. مهار این بحران نیازمند عزمی ملی و محلی است؛ تأخیری هرچند کوتاه، می‌تواند به بهای جان عزیزی دیگر تمام شود. پیش از آن‌که جاده‌ها خاطره‌ای تلخ‌تر بیافرینند، باید اراده‌ای قاطع برای تغییر شکل گیرد.

به گزارش تالشان نیوز یادداشتی از دکتر وحید فرهی : در دل سرسبز تالش، جایی که طبیعت با دریای نیلگون و کوه‌های پوشیده از مه آغوش گشوده است، فاجعه‌ای خاموش اما پیوسته جان می‌گیرد؛ مرگ جوانان بر اثر حوادث ناگوار موتورسیکلت. وسیله‌ای که برای بسیاری ابزاری ارزان و سریع جهت رفت‌وآمد است، در غیاب زیرساخت‌های ایمن و فرهنگ صحیح رانندگی، به هیولایی آهنین بدل شده که هر روز قربانیان تازه‌ای می‌گیرد.

عوامل مرگبار

مطالعات میدانی و گزارش‌های رسمی، سه عامل اساسی را در این تراژدی برجسته می‌کند:

۱٫ فقدان فرهنگ صحیح رانندگی
نبود آموزش اصولی، عدم استفاده از کلاه ایمنی، سرعت‌های غیرمجاز، سبقت‌های نابهنگام و گاه حرکات نمایشی، موتورسواران جوان را به بازیگران یک نمایش مرگبار بدل ساخته است.

۲٫ زیرساخت‌های فرسوده و ناکافی
جاده‌هایی که سال‌هاست طعم بازسازی را نچشیده‌اند، با آسفالتی ترک‌خورده و چاله‌هایی مرگ‌آفرین، فاقد علائم هشدار، خط‌کشی ایمن و نور کافی‌اند. پیچ‌های تند و مسیرهای لغزنده، هر لحظه می‌توانند صحنه‌ای دلخراش بیافرینند.

۳٫ ضعف نظارت و اجرای قانون
حضور کم‌رنگ نیروهای انتظامی و نبود تجهیزات هوشمند نظارتی، باعث شده بسیاری از تخلفات بدون بازخواست باقی بماند و چرخه بی‌پایان بی‌احتیاطی ادامه یابد.

پیامدهای اجتماعی

زوال سرمایه انسانی جوان: هر جان ازدست‌رفته، گنجینه‌ای از استعداد، انرژی و امید است که از آینده منطقه حذف می‌شود.

افزایش فشار روانی و مالی بر خانواده‌ها: داغی که نه‌تنها دل را می‌سوزاند، بلکه بار اقتصادی و اجتماعی سنگینی نیز بر دوش بازماندگان می‌گذارد.

تضعیف احساس امنیت عمومی: تکرار حوادث، هراس دائمی در دل خانواده‌ها و ساکنان ایجاد می‌کند.

راهکارهای پیشنهادی

۱٫ آموزش و فرهنگ‌سازی فراگیر

الزام گذراندن دوره‌های آموزشی و آزمون‌های مهارتی پیش از صدور مجوز موتورسیکلت.

بهره‌گیری از رسانه‌های محلی، مدارس و کارزارهای اجتماعی برای ترویج ایمنی.

نصب علائم هشدار و تابلوهای یادآور در نقاط حادثه‌خیز.

۲٫ بهسازی زیرساخت‌ها

بازسازی و آسفالت‌ریزی استاندارد مسیرها.

خط‌کشی شب‌نما، نصب علائم راهنمایی، و احداث سرعت‌گیر در محدوده‌های پرخطر.

ایجاد روشنایی کافی در پیچ‌ها و مسیرهای پررفت‌وآمد.

۳٫ نظارت و قانون‌گذاری سختگیرانه

افزایش حضور پلیس و استفاده از سامانه‌های ثبت تخلف.

اعمال جرایم سنگین برای رانندگی بدون کلاه ایمنی یا بدون گواهینامه.

الزام فروشندگان به ثبت دقیق اطلاعات خریداران موتورسیکلت.

۴٫ گزینه‌های جایگزین حمل‌ونقل

توسعه خطوط حمل‌ونقل عمومی در مناطق روستایی و حاشیه‌ای.

ارائه تسهیلات برای خرید وسایل نقلیه ایمن‌تر.

نتیجه‌گیری

تالش، با همه زیبایی و غنای فرهنگی‌اش، شایسته آن نیست که جوانانش در پیچ‌وخم جاده‌های ناایمن و بی‌فرهنگی رانندگی جان بسپارند. مهار این بحران نیازمند عزمی ملی و محلی است؛ تأخیری هرچند کوتاه، می‌تواند به بهای جان عزیزی دیگر تمام شود. پیش از آن‌که جاده‌ها خاطره‌ای تلخ‌تر بیافرینند، باید اراده‌ای قاطع برای تغییر شکل گیرد.