نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
اینجا دیگر دردِ بیماری کافی نیست؛ باید دردِ باجدادن، تحقیرشدن و التماسکردن را هم به آن اضافه کرد. این روزها بسیاری از بیماران پیش از رسیدن به اتاق عمل، باید از یک اتاق دیگر عبور کنند: اتاق حساب!
تالشان نیوز یادداشتی از انوشیروان مباشرامینی ؛ اجازه بدهید همین ابتدا روشن کنیم: خطاب این یادداشت، به همه پزشکان نیست. پزشکان شریف و متعهدی هستند که بیهیچ چشمداشتی، دلسوزانه درمان میکنند؛ شبانهروز در بیمارستانهای دولتی و محروم مشغول خدمتند، حتی بیش از توان خود. اما سکوت در برابر اقلیتی که سلامت مردم را به سکه و دلار فروختهاند، خیانت به اعتماد عمومیست.
اینجا دیگر دردِ بیماری کافی نیست؛ باید دردِ باجدادن، تحقیرشدن و التماسکردن را هم به آن اضافه کرد. این روزها بسیاری از بیماران پیش از رسیدن به اتاق عمل، باید از یک اتاق دیگر عبور کنند: اتاق حساب، اما نه حساب بیمارستان! حساب شخصی پزشک. پول نقد دیگر کم است؛ حالا برخی “دکترها”، با بیپروایی تمام، تقاضای پرداختهای غیرمتعارف میکنند. نه در لفافه، نه با خجالت؛ صریح، محکم، با اعتمادبهنفس کامل! گویی سلامت تو، گروی صرافی آنهاست.
مردم درماندهاند. چه کنند؟ عزیزشان روی تخت بیمارستان است. کودکشان نیاز به عمل فوری دارد. خودشان با درد بیپایان منتظرند. اعتراض که نمیشود کرد؛ دکتر بعدی نوبت نمیدهد، شکایت بینتیجه است، و وقت برای تغییر پزشک نیست. پس میماند یک راه: تندادن. تحقیر شدن. پول قرضکردن. فروش طلا و وسایل خانه. و بعد هم التماس: «آقای دکتر، فقط جانش رو نجات بده…»
کجای دنیا چنین است؟ مگر سلامت حق مردم نیست؟ مگر پزشک سوگند نخورده؟
اما اینجا، زیرمیزی نَه یک تخلف، که یک «عرف» شده! پزشکی که با ژست فرهیختگی از اخلاق و انسانیت حرف میزند، شب عمل، نرخی تعیین میکند که شایسته بازار سیاه است، نه اتاق جراحی. نه بیمه را قبول دارد، نه تعرفه را، نه شرافت پزشکی را!
بدتر آنکه نهادهای نظارتی تنها تماشا میکنند. وزارت بهداشت هشدار میدهد، نظام پزشکی وعده پیگیری میدهد، تعزیرات حکومتی «در دست بررسی» مینویسد. اما مردم، سالهاست که نتیجهای ندیدهاند. شکایتی اگر ثبت شود، یا به پزشک اطلاع میرسد تا “آبروی صنف” حفظ شود، یا در پیچوخم ادارات گم میشود. نتیجه؟ جسورتر شدن متخلفان.
در این میان، پزشکانی شریف و متعهد نیز هستند که بیهیچ چشمداشت، جان مردم را نجات میدهند. اما آنها در حاشیهاند. میدان در دست کسانیست که سلامت را به حراج گذاشتهاند؛ با قیمتی که فقط جیبِ رنجکشیدهی مردم را نشانه رفته.
مگر چند بار در سال، یک کارگر یا بازنشسته یا کارمند ساده باید زیر تیغ جراحی برود؟ آیا حق ندارد همان یکبار را با کرامت انسانی، طبق قانون، و بدون تحقیر درمان شود؟ یا باید برای درمان هم بردهوار بایستد تا پزشک راضی شود؟
وقت آن رسیده که نهادهای نظارتی خواب را کنار بگذارند. وقت آن است که برای زیرمیزی، عواقب واقعی تعریف شود: تعلیق پروانه، معرفی علنی، و بازگرداندن وجوه دریافتی.
از این رو، پیشنهاد میشود یک کمپین اجتماعی ملی، با الگویی مشابه “MeToo” برای افشای زیرمیزیها راهاندازی شود. مردم با حفظ هویت شخصی، روایتهای خود را از پزشکان متخلف، میزان باج و محل درمان بازگو کنند. رسانهها هم موظفاند سکوت را بشکنند و نهادهای نظارتی هم بهجای شعار، وارد میدان شوند.
همین امروز، روایتتان را ثبت کنید. همین امروز، سکوت را بشکنید. سلامت حق ماست؛ سکوت در برابر دزدانش، خیانت به انسانیت است!
یادمان باشد بیمار، مشتری نیست.
سلامت، کالای مزایدهای نیست.
و پزشکی که از جان مردم سکه طلب میکند، دیگر «دکتر» نیست؛ باجگیر است