یادداشتی از طاها عبدالهی
ماجرای اختلافات پس از پایان جنگ نخست قره باغ و استخراج نفت دریای کاسپین کلید خورد و دولت جمهوری اسلامی ایران به یکباره در صحنه سیاسی این کشور منزوی شد.
تنش پشت تنش و موجی از ایران ستیزی که روز به روز گسترده تر میشود و هنوز آن سردرگمی چگونگی باخت سنگین در آذربایجان برطرف نشده است.
البته این نوشته به همین نکته اکتفا میکند و به تحولات اخیر میپردازد و منتظر گشایش بایگانی سازمان های سیاسی و نظامی درگیر این ماجرا میماند.
کش و قوس ها بر سر تردد کامیونهای ایرانی در جاده گوریس کاپان ارمنستان و محدوده ۲۵ کیلومتری که از داخل رایون قوبادلی جمهوری آذربایجان میگذرد آغاز میشود. گفته های روزهای نخستین هفته از سوی الهام علیف حیدر اوغلو رییس جمهور آذربایجان به شبکه تلویزیونی تی آر تی ترکیه با کت و شلوار و کروات یک موضع گیری رسمی است.
وی میگوید که ایران با منطقه قره باغ کوهستانی که جزو خاک کشورش است رابطه اقتصادی بدون مجوز برقرار میکند و برای دسترسی از گذرگاه لاچین به منطقه مورد منازعه بهره میبرد.
کامیونهای ایرانی از پلاک ارمنستان استفاده میکنند و به سفیر دولت ایران در باکو درباره ادامه این رابطه هشدار شفاهی و کتبی داده است و ممانعت از تردد کامیونهای ایرانی و بازداشت رانندگان هم در ادامه همین سیاست انجام میشود.
البته دولت این کشور از ایران خواسته است تا از تحویل سوخت به نیروهای صلح بان فدراسیون روسیه مستقر در قره باغ کوهستانی خودداری کنند. سوختی که از طریق ارمنستان برای آنها فرستاده میشود و بدون آن نیروهای روسیه محتاج دولت آذربایجان هستند و ابزار چانه زنی به دست میآید.
همین اظهارات در کنار مانور سه برادر (آذربایجان، ترکیه و پاکستان) در شمال ارس، قسمتهای جنوبی منطقه آزاد شده قره باغ و نزدیکی مرزهای ایران موجب شده تا مانور نظامی از سوی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران طراحی و اجرا شود. مانوری با تانک، نفربر، توپخانه، واحدهای کماندو، هلی کوپتر و پهپاد.
البته مقامات ایرانی نفوذ اسراییل و حضور نیروهای گروه های مسلح تکفیری سوریه را دلیل این مانور اعلام میکنند اما مسئله بسیار پیچیده تر از چیزی است که میبینیم و میشنویم.
همچنین نباید از نظر دور بداریم که فدراسیون روسیه نیز همزمان با مانور نظامی ایران دست به چینش بدون سرو صدای ناوگان دریایی و گشتهای هوایی در محدوده بین المللی دریای کاسپین زده است.
بیایید از زاویه ای دیگر به ماجرا نگاه کنیم. ماجرای جنگ لفظی ماه های گذشته، بازداشت رانندگان ایرانی و مانور نظامی درست پیش از سالروز آغاز عملیات آزادسازی قره باغ از اشغال ارمنستان اتفاق میافتد. انگار که سالروز جنگ ۴۴ روزه و این محدوده در تقویم به شکل از پیش تعیین شده ای محلی برای معادلات پیچیده سیاسی معین شده است.
بازی که بدون شک با طرح ریزی از بیرون خاک جمهوری آذربایجان کلید خورده و دولت این کشور و کارشناسان آنها توانایی چنین برنامه ریزی دقیقی را ندارند و بیشتر شبیه به چیزی است که در طی چند دهه گذشته از غرب در مواجهه با کشورهای مختلف دیده ایم.
طرحی با یک هدف و راهکارهای گوناگون و پشت سر هم که در مواقعی یک برنامه اجرایی میشود و در مواقعی چند برنامه توامان را به رخ میکشند.
آذربایجان در زمان برگزاری همین مانور اعلام کرده است که نیروهای ایرانی با پرواز پهپادهای خود حریم هوایی این کشور را نقض کرده و ایران کشوری متجاوز است. آنها برای اثبات ادعای خود آژیر خطر را هنگام شب در شهرکها و روستاهای مرزی به صدا درآورده اند.
پیش از این شایعه آمادگی شلیک ۴ هزار موشک ایرانی به آذربایجان هم چندان اتفاقی نیست. اعزام واحدهای زرهی ترکیه به مرزهای ایران و نخجوان آذربایجان نیز این گمانه را تقویت میکند که واقعا تهاجم نظامی از سوی ایران طراحی شده است.
البته این تنها گزینه موجود نیست و شایعه پراکنی شبکه تلویزیونی گوناز تی وی جدایی طلبان فراری حزب گاموح که در جمهوری آذربایجان دولت در تبعید آذربایجان جنوبی را تشکیل داده اند همچنان با شدت و حدت ادامه دارد.
طبق این شایعات نیروهای مسلح ایرانی بدون جیره غذایی وارد محدوده مرزی شده و نیروها مجبورند تا از مغازه ها و نانوایی ها منطقه حاشیه مرزی ارس غذای خود را تامین کنند. بروز یک حادثه برای کامیون ایرانی و غرق آن در رود ارس بخش دیگری از این شایعه است. همچنین نیروهای شرکت کننده ایرانی توان کمتری در مقابل ارتش جمهوری آذربایجان دارند.
رسانه های آذربایجان از جمله خزر و رئال تی وی در ۲ ماهه گذشته به صلحبانان فدراسیون روسیه نیز اخطارهایی فرستاده اند و مانور امنیتی صلح بانان در قره باغ کوهستانی را تهدیدی برای خود و خارج از وظیفه صلحبانی بر شمرده اند.
همچنین تهدید به بستن گذرگاه لاچین به قره باغ کوهستانی به دلیل بدعهدی روسیه و قاچاق مواد مخدر و عدم ممانعت از تردد ساکنان ارمنستان به قره باغ کوهستانی و تهدیدهای تازه نسبت به دولت ارمنی قره باغ کوهستانی (دفاکتو) و پایان مهلت برای تسلیم یا ترک خاک این منطقه نیز وجهی دیگر از ماجرای چند وجهی است.
عقبه رسانه ای حتی فراتر هم رفته و پای سلاح اتمی پاکستان را برای مقابله با ایران و روسیه پیش کشیده است.
حمایت وزیر خارجه پاکستان که در واقع بازوی نظامی عربستان سعودی در این ماجرا محسوب میشود را نباید از نظر دور نگه داریم که باعث شده تا رسانه های آذربایجانی از سرکردگی دولتشان در قفقاز سخن بگویند.
میتوان مدعی شد که این بازی چند وجهی با چند هدف انجام میشود. ابتدا اینکه آنها یک حوزه نفوذ تازه در قفقاز جنوبی تعریف کرده اند که قدرت جمهوری اسلامی ایران و روسیه را تضعیف میکند.
دوم اینکه با شبیه سازی یک حمله، ایران و روسیه را تحریک کرده اند تا توانایی رزمی و سرعت واکنش و هماهنگی این دو کشور را بسنجند. سوم اینکه آنها بدون شلیک یک گلوله توانستند طرفهای مقابل شان را در سالروز عملیات نظامی در قره باغ کوهستانی به دشمنی متجاوز و دوست ارمنستان در ذهن مردم کشورشان مبدل کنند و پروژه روسیه هراسی و ایران هراسی جدید را کلید بزنند.
چهارم اینکه همچنین ترکیه دوستی را ترویج میکنند. پنجم اینکه هدف اصلی این کشور اعمال حاکمیت بر منطقه قره باغ کوهستانی در کوتاه ترین زمان ممکن و خروج نظامیان صلحبان روسیه است. ششم اینکه بازگشایی کریدور ارتباطی زنگزور برای دستیابی زمینی از خاک اصلی آذربایجان و درون اراضی ارمنستان به نخجوان نیز هست.
این کریدور بدون قطع مرز ایران مسیر ترکیه را برای دسترسی به ساحل دریای کاسپین کوتاهتر میکند. همچنین کریدور زنگزور مسیر کریدور بیله سوار به جلفا در خاک ایران را کاملا خنثی میکند و ابزار کنترلی جمهوری اسلامی ایران محدودتر میشود.
میتوان گفت که دولت آذربایجان تا اینجای کار برنده منازعه تحت کنترل خود با ایران است. آنها محاسبه درستی کرده اند چون پس از پایان تحرکات ایران و روسیه مدعی میشوند که این دو کشور به دلیل ضعف خود و قوت آذربایجان مجبور به عقب نشینی شده اند و پیروزی سال گذشته آنها را در جهان قدرتمندتر کرده است.
البته نیروهای مسلح فدراسیون روسیه در این دام گرفتار نشده و دست به تحرک نیروهای زمینی خود نزده اند و به حرکت ناوگان دریایی خود در آبهای بین المللی دریای کاسپین ادامه میدهند تا کمتر به چشم بیایند و به نوعی خود را در تله طراحی شده نیندازند و پیام خود را به پایتخت ساحلی جمهوری آذربایجان روی صفحه رادارهای دریایی و هوایی برسانند.
این در حالی است که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در مقابل چشمان مردم و دوربینها دست به مانور میزنند و فرصتی به دست رسانه های این کشور و متحدان آنها میدهند.
روسیه ابزار کنترلی به نام قرارداد ترک مخاصمه سه جانبه با ارمنستان و آذربایجان را در اختیار دارد که در صورت تخطی جمهوری آذربایجان مجاز به استفاده از گزینه نظامی است. ولی جمهوری اسلامی ایران ابزارهای موجود خود را بدون استفاده به بایگانی سپرده است.
برخی تندروها معتقدند که حضور نظامی ایران در خاک ارمنستان و احداث پایگاه نظامی یا حتی مانور در خاک ارمنستان با مجوز دولت این کشور تنبیه خوبی برای آذربایجان است. این گزینه به همان دلیل پروژه ایران هراسی چندان به صلاح نیست و ماجرا را پیچیده تر میکند.
نیروهای جمهوری اسلامی ایران بنابر همان هدف اعلام شده مقابله با نفوذ گروه مسلح سوریه و اسراییل میتوانند مانورهای امنیتی، ضدتروریستی و ضد هوایی و ضد پهپادی را با تجهیزات سبکتر و نیروهای چابک ادامه دهد. این کار نیاز به مصرف مهمات و شلیک توپخانه و هزینه های ناشی از شبیه سازی عملیات نظامی را پایین میآورد. چیزی که هم مشروع است و هم نمایش اقتدار جنگهای نوین.
همچنین دولت جمهوری اسلامی ایران گزینه استفاده نشده ای بنام غرامت زیان جنگ سال گذشته از سوی آذربایجان را در اختیار دارد. توپخانه آذربایجان طی عملیات آتشباری خود ۶ شهروند ایرانی را در روستاهای مرزی حاشیه ارس زخمی کردند و به ده ها خانه، مزارع گندم، برنج، پنبه و صیفی جات خسارتهای فراوانی وارد شده که این کشور هنوز آنها را پرداخت نکرده است. همچنین طی جنگ سال گذشته ۳ فروند پهپاد با نشان ارتش جمهوری آذربایجان در خاک ایران سرنگون شده اند.
البته به این فهرست باید تجاوزهای پهپادی سالهای گذشته را نیز افزود که هنوز مقامهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران از آن به عنوان برگ برنده استفاده نمیکنند. چنانکه به نظر میرسد ادامه سیاست منفعلانه در برابر همسایگان با هزینه وجهه و منافع ملی به نام سیاست خارجی دیگر کارایی لازم را ندارد و باید درست اندیشی جایگزین دوست انگاری و دشمن انگاری صرف شود. باید بپذیریم که دولتهای همسایه برادر یا دشمن خونی ما نیستند و آنها را شریک یا رقیب خود بدانیم.
Sunday, 4 June , 2023